مقدمه
در دنیای امروز، ورزش به یکی از صنایع بزرگ و پردرآمد تبدیل شده است که بیش از ۳ درصد از حجم تجارت جهانی را به خود اختصاص داده است. بخش قابل توجهی از این درآمدها از طریق فروش حق پخش تلویزیونی رویدادهای بزرگ ورزشی مانند المپیک و جام جهانی فوتبال و همچنین تجاریسازی حقوق تصویری (Image Rights) تیمها و ورزشکاران سرشناس حاصل میشود.
حقوق تصویری در مفهوم گسترده آن، صرفاً به معنای چهره یا ظاهر فیزیکی شخص (Likeness) نیست بلکه دربرگیرنده کلیه عناصر قابل شناسایی و ارزشمند مرتبط با شخصیت، هویت و برند یک ورزشکار است. در واقع در قراردادهای مربوط به حقوق تصویری، طیف وسیعی از موارد نظیر نام، تصویر، امضاء، صدا، سبک بازی، اطلاعات زندگی نامه و دستاوردهای ورزشی فرد را شامل میشود.
آقای دکتر یان بلکشاو (Ian Blackshaw)، وکیل بین المللی ورزش، استاد دانشگاه و داور دیوان داوری ورزش (CAS) در مقالهای تحت عنوان «Understanding Sports Image Rights» به تعریف دقیق و جامع حقوق تصویری در ورزش پرداخته و ابعاد حقوقی و قراردادی آن را مورد تحلیل قرار داده است.
همچنین مؤسسه حقوقی CMS طی گزارشی با عنوان «The future of sports data: image rights in sport» به بررسی مفهوم حقوق تصویری در نظام حقوقی انگلستان و ابزارهای گوناگون حمایت از این حقوق اعم از مالکیت فکری، مسئولیت مدنی، حقوق حریم خصوصی، حمایت از دادهها و مقررات تبلیغاتی اشاره کرده است.
آقای دکتر روزبه وثوق احمدی، وکیل متخصص در حوزه حقوق ورزش، در این مقاله با تکیه بر نکات کلیدی مطرح شده در پژوهشهای فوق، به واکاوی عمیق وضعیت کنونی و آینده حقوق تصویری در ورزش میپردازد. نگارنده تلاش دارد تا ضمن تشریح مبانی نظری و ابزارهای عملی حمایت از این حقوق، مهمترین اختلافات و ابهامات موجود در این حوزه را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
هدف اصلی این مقاله آن است که با پرداختن به وجوه مختلف موضوع، زمینه را برای آگاهی بیشتر و اقدام به موقع دست اندرکاران صنعت ورزش و حقوقدانان فعال این عرصه فراهم آورد. چرا که حقوق تصویری ورزشکاران یکی از مهمترین داراییهای آنهاست که متأسفانه در بسیاری از نظامهای حقوقی از جمله انگلستان به رسمیت شناخته نشده و فاقد حمایت کافی است.
در ادامه این نوشتار، ابتدا به تبیین مبانی نظری و اقسام حقوق تصویری در ورزش پرداخته خواهد شد. سپس ابزارها و راهکارهای حقوقی حمایت از این حقوق در نظامهای مختلف حقوقی مورد ارزیابی قرار میگیرد. در بخش بعد، نحوه رایج اعطای مجوز بهره برداری از حقوق تصویری ورزشکار، مشکلات ناشی از پیچیدگی و ابهام در قراردادها و همچنین تعهدات و تکالیف طرفین تحلیل خواهد شد. در خاتمه به اهم چالشهای پیش روی صیانت از حقوق تصویری در ورزش اشاره شده و ضرورت مداخله قانونگذار و تحولات پیش رو در این حوزه یادآوری میگردد.
مبانی نظری و اقسام حقوق تصویری در ورزش
حقوق تصویری به طور کلی ناظر بر حق افراد در کنترل و بهره برداری اقتصادی از نام، صدا، تصویر و سایر جنبههای قابل شناسایی شخصیت خود در برابر دیگران است. این حق یکی از مصادیق حقوق مالکیت فکری محسوب میشود. در واقع همان گونه که پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری از حق انحصاری برخوردارند، اشخاص نیز نسبت به عناصر تشکیل دهنده هویت و شخصیت خود دارای حقوق معنوی و مادی هستند.
اما در حوزه ورزش، اهمیت و ابعاد حقوق تصویری به مراتب گستردهتر و پیچیدهتر است. دکتر بلکشاو در مقاله خود مینویسد، حقوق تصویری ورزشکاران شامل مجموعهای از عناصر قابل شناسایی مادی و معنوی است که شخصیت، هویت و برند یک قهرمان ورزشی را تشکیل میدهد.
این عناصر در یک تعریف جامع به شرح زیر قابل احصاء هستند:
• دسترسی به خدمات ورزشکار به منظور فیلم برداری، ضبط و پخش زنده یا ضبط شده تلویزیونی، ضبط صدا، تهیه تصاویر متحرک، ویدئویی و الکترونیکی (از جمله تولید تصاویر رایانه ای)، عکاسی، حضور در مراسم و همایش ها، حمایت و تبلیغ محصولات در همه رسانهها
• استفاده از نام، تصویر، امضاء، سرگذشت، دستاوردها (شامل حق کپی رایت و سایر حقوق مالکیت فکری مرتبط) ورزشکار برای مقاصد تجاری و تبلیغی
• بهره برداری از کلیه ویژگیهای ظاهری (مو، چهره، بدن)، شخصیتی و رفتاری ورزشکار که بیانگر هویت و برند اوست.
این تعریف جامع از حقوق تصویری در پرونده دیوان عالی انگلستان (High Court) در دعوای مدیریت ورزشی پرواکتیو علیه وین رونی، کولین رونی و شرکتهای آنها نیز مورد استناد قرار گرفت. در این پرونده که به حقوق تصویری وین رونی، ستاره سابق باشگاه منچستر یونایتد و تیم ملی انگلیس مربوط میشد، ابعاد مختلف این حقوق مورد موشکافی قضایی قرار گرفت.
از این رو، حقوق تصویری ورزشکاران را باید دربرگیرنده کلیه عناصر مرتبط با شخصیت حرفهای و تجاری آنها دانست که به واسطه هنر، مهارت و محبوبیت آنها نزد عموم ایجاد ارزش اقتصادی میکند. کوین کیگان، ستاره فوتبال انگلیس در دهه ۱۹۷۰ اولین ورزشکاری بود که با انعقاد یک قرارداد تصویری به معنای واقعی کلمه در آن زمان، از ارزش اقتصادی قابل توجه شخصیت ورزشی خود بهره برداری نمود.
اهمیت حقوق تصویری برای ورزشکاران تنها ناشی از منافع اقتصادی کلان آن نیست، بلکه این حقوق به آنها امکان میدهد تا اعتبار، محبوبیت و میراث ورزشی خود را به گونهای معقول و منصفانه مدیریت کنند. در واقع ورزشکاران بایستی بتوانند از هویت حرفهای خود در مقابل هرگونه بهره برداری تجاری بدون مجوز، غیرمنصفانه یا موهن حمایت کنند.
مبانی حقوقی حمایت از حقوق تصویری ورزشکاران
شناسایی حقوق تصویری به عنوان یک حق مستقل و قابل حمایت و تعیین ضمانت اجراهای مناسب در برابر نقض آن، مستلزم بررسی رویکردهای قانونگذاری و رویه قضایی در نظامهای حقوقی مختلف است. همان طور که پیشتر اشاره شد در کشورهای مختلف، حقوق تصویری با عناوین و قواعد گوناگونی مورد حمایت قرار میگیرد.
در انگلستان، حقوق تصویری (Image Rights) به طور مستقل به رسمیت شناخته نمیشود و صرفاً برای مقاصد مالیاتی، به موجب رأی دیوان استیناف مالیاتی در سال ۲۰۰۰ در پرونده Sports Club plc علیه مأمور مالیاتی، حقوق تصویری به عنوان یک دارایی سرمایهای غیرقابل مالیات تلقی شده است.
در این کشور، ورزشکاران ناگزیرند برای حمایت از حقوق مربوط به تصویر خود بر طیف نامنسجمی از قواعد و مقررات حقوقی استناد کنند. این قواعد عبارتند از:
الف) حقوق مالکیت فکری (Intellectual Property Rights):
حمایت از حقوق تصویری در چارچوب قواعد مالکیت فکری عمدتاً مبتنی بر سه حق اصلی زیر است:
• حق کپی رایت (Copyright):
ناظر بر آثار ادبی و هنری (نظیر عکس، فیلم، کتاب و نرم افزار) است که از تکثیر، توزیع و نمایش بدون مجوز این آثار جلوگیری میکند. با این حال، کپی رایت اصولاً متعلق به خالق اثر است نه شخص موضوع اثر. بنابراین ورزشکار فقط در صورتی که خود پدیدآورنده اثر باشد یا حقوق مربوطه را کسب کرده باشد میتواند از این حق برای حمایت از تصویر خود استفاده کند.
• علائم تجاری (Trademarks):
هر نشانه متمایزکنندهای (نظیر نام، لوگو، طرح) که معرف کالاها یا خدمات یک شخص یا بنگاه باشد با ثبت در مرجع ذیصلاح، از انحصار قانونی برخوردار میشود. ورزشکاران نیز میتوانند با ثبت نام، لوگو یا طرح اختصاصی خود از بهره برداری بدون مجوز دیگران جلوگیری کنند. با این وجود، ثبت علامت تجاری فقط در صورتی مجاز است که نشان دهنده منشأ و مبدأ کالا یا خدمات باشد و صرفاً استفاده از نام ورزشکار بر روی کالا کافی نیست. به همین دلیل بود که درخواست ثبت علامت تجاری آلکس فرگوسن، سرمربی افسانهای منچستریونایتد برای کالاهایی چون پوستر، عکس و برچسب با این استدلال که صرفاً حاوی تصویر وی بوده و بیانگر منشأ کالا نیست، رد شد.
• حق اجرای هنرمندان (Performer's Right):
بر اساس این حق، هنرمندان میتوانند از ضبط و پخش بدون اجازه اجراهای زنده خود در برابر دیگران جلوگیری کنند. اما این حق فقط شامل اجراهای دراماتیک، موسیقی و ادبی بوده و اجراهای ورزشی (نظیر بازی در زمین فوتبال) را دربر نمیگیرد. با این حال، برخی رشتههای ورزشی که جنبه هنری دارند مانند رقص روی یخ یا ژیمناستیک ممکن است مشمول این حق قرار گیرند.
ب) مسئولیت مدنی ناشی از سوءاستفاده از شهرت دیگری (Passing Off):
در نظام حقوقی کامن لا، دعوای Passing off به عنوان نزدیکترین ساز و کار برای حمایت از حقوق تصویری افراد مشهور شناخته میشود. در این دعوا، شاکی باید ثابت کند که:
یکی از مهمترین دعاوی مربوط به حقوق تصویری ورزشکاران که بر مبنای Passing off مطرح شد، شکایت ادی اروین، راننده مشهور فرمول یک علیه شبکه رادیویی Talksport بود. در سال ۲۰۰۲ این شبکه در یک مجله تبلیغاتی، تصویر ادی اروین را به گونهای منتشر کرد که توسط وی حمایت میشود. دادگاه تجدیدنظر با صدور حکم به نفع اروین اعلام داشت که با توجه به شهرت بالای شاکی در میان علاقه مندان به ورزشهای موتوری و استفاده گمراه کننده از تصویر وی برای تبلیغ خدمات شبکه بدون اجازه، خوانده مرتکب Passing off شده و مسئول جبران خسارات وارده است.
با این حال، دادگاههای انگلیس در پذیرش دعاوی مبتنی بر Passing off معیارهای سختگیرانهای دارند. صرف شهرت بالای یک ورزشکار برای احراز goodwill کافی نیست، بلکه وی باید ثابت کند که به صورت مستمر از طریق اعطای مجوز به دیگران از شهرت خود بهره برداری تجاری میکند. همچنین باید روشن شود که اقدام خوانده واقعاً موجب گمراهی مصرف کنندگان شده است. بنابراین با وجود ظاهر فریبنده، کاربرد عملی این نهاد حقوقی برای حمایت از حقوق تصویری ورزشکاران چندان گسترده نیست.
پ) حقوق حریم خصوصی و محرمانگی (Privacy and Breach of Confidence):
حقوق حریم خصوصی که مبتنی بر ماده ۸ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر است، از زندگی خصوصی و خانوادگی اشخاص در برابر مداخلات دیگران حمایت میکند. همچنین نقض تعهد به حفظ محرمانگی اطلاعات خصوصی میتواند موجب مسئولیت مدنی گردد. برخی از چهرههای مشهور در انگلیس توانستهاند با تمسک به این حقوق، از انتشار غیرمجاز تصاویر خصوصی خود (نظیر عکسهای مراسم عروسی) جلوگیری کنند.
در معروفترین پرونده، زوج هنری مایکل داگلاس و کاترین زیتا جونز به دلیل انتشار عکسهای مراسم ازدواج محرمانه خود در مجله Hello بدون اجازه، علیه این مجله اقامه دعوا نمودند. دادگاه تجدیدنظر، ضمن تأیید نقض حریم خصوصی و محرمانگی اطلاعات، مجله را به پرداخت خسارت محکوم کرد. با این حال، باید توجه داشت که این حکم با توجه به شرایط خاص حاکم بر آن پرونده، از جمله کنترل شدید بر محیط مراسم عروسی و انعقاد قرارداد محرمانگی با مجله مجری صادر گردیده و قابلیت تسری به همه موارد مشابه را ندارد.
علی رغم پتانسیلهای موجود، استفاده از قواعد حریم خصوصی برای حمایت از حقوق تصویری ورزشکاران با محدودیتهای جدی روبروست. اولاً این قواعد ناظر بر حوزه زندگی خصوصی افراد است و آنچه در مکانهای عمومی یا در جریان فعالیت حرفهای ورزشی رخ میدهد را شامل نمیشود. ثانیاً رسانهها میتوانند اقدامات خود را با استناد به آزادی بیان و حق مردم برای دریافت اطلاعات درباره اشخاص مشهور توجیه کنند. به همین دلیل درخواست ممانعت از انتشار عکسهای غیرمجاز ورزشکاران که در محیط عمومی گرفته شده اند، به دشواری مورد پذیرش دادگاهها قرار میگیرد.
ت) حقوق حمایت از دادههای شخصی (Data Protection Rights):
در سالهای اخیر، مقررات عمومی حمایت از دادهها (GDPR) در اتحادیه اروپا و قانون حمایت از دادههای ۲۰۱۸ انگلستان تحولی بزرگ در زمینه صیانت از حریم خصوصی اطلاعاتی ایجاد کرده اند. بر اساس این مقررات، پردازش دادههای شخصی افراد بدون رضایت آگاهانه یا وجود مبنای قانونی دیگر ممنوع است. همچنین اشخاص از حقوقی مهمی برخوردارند که از آن جمله میتوان به حق دسترسی به داده ها، حق اعتراض به پردازش و حق درخواست حذف دادهها اشاره کرد.
این تحولات میتواند به ویژه در زمینه حمایت از دادههای مربوط به عملکرد و آمار فنی ورزشکاران حائز اهمیت باشد. آنها میتوانند با استناد به این حقوق، هرگونه استفاده تجاری از این دادهها در پلتفرمهای دیجیتال مانند بازیهای ویدئویی، پایگاههای آماری و سایتهای شرطبندی بدون کسب رضایت خود را به چالش بکشند. لیکن این ادعاها نیز با موانعی روبروست، زیرا پردازنده دادهها میتواند به «منافع مشروع» (Legitimate Interests) خود یا حقوق آزادی بیان استناد کند.
از آنجایی که انتظارات منطقی ورزشکاران حرفهای نسبت به حریم خصوصی و کنترل بر اطلاعات مرتبط با فعالیت ورزشی به مراتب کمتر از سایر افراد است، توفیق چنین ادعاهایی با تردیدهایی مواجه است. با این حال، طرح گسترده دعاوی متعدد اخیر توسط بازیکنان فوتبال انگلیس علیه شرکتهای بازیسازی و پردازش داده (موسوم به پروژه کارت قرمز) نشان از پتانسیل بالقوه این حقوق برای حمایت از حقوق تصویری ورزشکاران دارد که بایستی منتظر آراء دادگاهها در این خصوص بود.
ث) مقررات تبلیغات (Advertising Regulations):
در انگلستان، کمیته تبلیغات (Committee of Advertising Practice) و شورای استانداردهای تبلیغات (Advertising Standards Authority) ضوابط سختگیرانهای در زمینه استفاده از چهره یا تصویر اشخاص مشهور بدون رضایت آنها در آگهیهای تبلیغاتی دارند. بر این اساس، انتشار تبلیغات گمراه کننده یا خلاف واقع که موجب ارتباط میان یک محصول یا خدمت با یک شخصیت مشهور میشود، ممنوع بوده و با شکایت آن شخص، دستور توقف تبلیغ صادر خواهد شد.
البته این مقررات ضمانت اجرای مدنی یا کیفری ندارند و مرجع مزبور نمیتواند خسارتی برای شاکی تعیین کند. با این حال، صدور دستور توقف تبلیغ همراه با انتشار عمومی تخلف تبلیغ کننده، میتواند روشی مؤثر برای جلوگیری از نقض حقوق تصویری ورزشکاران باشد. مانند پرونده شکایت دیوید بکهام از تبلیغ شبکه اطلاعات ۱۱.۱۱۸ که در آن تصویر شبیه وی بدون اجازه مورد استفاده قرار گرفته بود و منجر به توقف پخش آگهی مزبور گردید.
در مجموع، علی رغم وجود ابزارهای حقوقی متعدد فوق در نظام حقوقی انگلستان، این کشور از وضعیت رضایت بخشی در حمایت از حقوق تصویری ورزشکاران برخوردار نیست. پراکندگی وعدم انسجام قواعد، محدودیتهای اعمال هر یک از ابزارهای مزبور و تفسیر مضیق دادگاه ها، دستیابی به حمایت مؤثر را دشوار ساخته است. در حالی که در بسیاری از کشورهای اروپایی همچون فرانسه، آلمان و اسپانیا، حق تصویر به عنوان یکی از مصادیق حقوق شخصیتی افراد به رسمیت شناخته شده و از چارچوب حقوقی منسجمتری برخوردار است.
برای مثال در آلمان، مواد ۱ و ۲ قانون اساسی این کشور به صراحت از حق تصویر افراد حمایت میکند و با استناد به این مقررات، الیورکان دروازه بان سابق تیم ملی آلمان، در دعوایی علیه شرکت الکترونیک آرتز (Electronic Arts) به دلیل استفاده تجاری از نام و تصویرش در بازی FIFA بدون اجازه، حکم به نفع خود گرفت.
در ایالات متحده نیز، بر خلاف انگلستان، اکثر ایالتها به صراحت از حقوق تصویری (Right of Publicity) اشخاص در برابر بهره برداری تجاری دیگران حمایت کرده اند. مبنای اصلی این حمایت ها، شناسایی ارزش اقتصادی نهفته در هویت افراد مشهور و لزوم جلوگیری از استفاده ناعادلانه و بدون مجوز دیگران از آن است. با این حال، حتی در آنجا نیز محدودیتهایی بر اعمال این حق وجود دارد. برای مثال در دعوای شرکت ETW (متعلق به تایگر وودز) علیه یک شرکت نشر که تصویر وی را بر روی یک نقاشی مربوط به پیروزیاش در مسابقات مسترز آگوستا بدون اجازه چاپ کرده بود، دادگاه تجدیدنظر حکم به نفع ناشر داد. دادگاه اعلام کرد صرف استفاده از تصویر یک شخص مشهور در یک اثر هنری بدون تحریف گمراه کننده، ناقض حقوق تصویری نیست و تحت حمایت متمم اول قانون اساسی آمریکا (آزادی بیان) قرار دارد.
به هر تقدیر، تحلیل تطبیقی رویکردهای حقوقی مختلف در حمایت از حقوق تصویری ورزشکاران نشان میدهد که به رغم تفاوتهای موجود، در بیشتر کشورها نگرانی روزافزونی نسبت به بهره برداری بیضابطه تجاری از شهرت و اعتبار قهرمانان ورزشی وجود دارد. به نظر میرسد در آینده شاهد تلاش بیشتر برای یافتن راهکارهای نوین جهت حمایت همه جانبه از این حقوق در عرصه ورزش خواهیم بود.
نحوه اعطای مجوز بهره برداری از حقوق تصویری در ورزش
همان طور که اشاره شد، حقوق تصویری یکی از ارزشمندترین داراییهای ورزشکاران محسوب میشود که از طریق اعطای مجوز بهره برداری به اشخاص ثالث، تبدیل به جریان درآمدی کلان برای آنها میشود. در این میان، صنایع و کسب وکارهای مختلفی نظیر تولیدکنندگان البسه و تجهیزات ورزشی، شرکتهای بازی سازی، سایتهای شرطبندی و حتی صنایع غیرمرتبط با ورزش برای استفاده تبلیغاتی از چهره ورزشکاران سرشناس با یکدیگر رقابت دارند.
اما نحوه تخصیص این حقوق به اشخاص ثالث بسیار پیچیده و چندلایه است. به طور معمول، بازیکنان در قراردادهای خود با باشگاهها بخشی از حقوق تصویریشان را به باشگاه منتقل میکنند. باشگاهها نیز از یک سو، این حقوق را در قالب توافقات جمعی به اتحادیه لیگ یا فدراسیون ورزشی مربوطه میسپارند تا در سطحی فراگیر برای تبلیغات جمعی و حامیان مالی لیگ مورد بهره برداری قرار گیرد. از سوی دیگر، ممکن است خود باشگاهها نیز به صورت انفرادی مجوز استفاده تجاری از این حقوق را به شرکای تجاری خود بدهند.
در کنار آن، گاهی بازیکنان بخشی از حقوق تصویری خود را مستقلاً به شرکتهای مدیریت برند شخصی یا اتحادیههای ورزشکاران اعطا میکنند تا به نحو شایستهای تجاریسازی شده و منافع قراردادهای انفرادی آنها حفظ گردد.
به عنوان مثال، در لیگ برتر فوتبال انگلیس، بازیکنان طبق «فرم قرارداد استاندارد بازیکن»، کلیه حقوق مربوط به استفاده از تصاویر، فیلمها و صداهای ضبط شده از خود را به باشگاه واگذار میکنند تا جهت تبلیغ و ترویج باشگاه، لیگ برتر و محصولات و خدمات مرتبط به کار گرفته شود. این بند قراردادی، اجازه اعطای مجوز استفاده از این حقوق به اشخاص ثالث (مانند شرکت EA Sports) را نیز به باشگاه میدهد. بازیکن نمیتواند در این بند قراردادی تغییری ایجاد کند.
البته در پایان این ماده قراردادی، یک تبصره کلیدی وجود دارد و آن اینکه «هیچ یک از موارد استفاده از تصویر بازیکن نباید حاوی تأیید ضمنی وی نسبت به محصول یا خدمت خاصی باشد.» یعنی صرف استفاده از تصویر بازیکن در بازی FIFA ایرادی ندارد، اما قرار دادن تصویر وی بر روی جلد بستهبندی بازی که مصداق تأیید و حمایت از آن محصول است، مستلزم اخذ اجازه جداگانه از بازیکن خواهد بود. البته EA Sports دیگر بازی را تحت نام FIFA تولید نمیکند و پس از ۳۰ سال همکاری، EA Sports در سال ۲۰۲۳ همکاری خود را با فیفا پایان داد. بازی که پیشتر با نام "FIFA" شناخته میشد، اکنون با برند جدید EA Sports FC از نسخه EA Sports FC 24 که در سپتامبر ۲۰۲۳ منتشر شد، معرفی شده است. این تغییر نتیجه مذاکرات ناموفق بین EA و فیفا در مورد شرایط مجوزها، از جمله درخواستهای فیفا برای افزایش قابل توجه هزینههای مجوز است.
در مقابل، اتحادیه جهانی بازیکنان فوتبال حرفهای موسوم به FIFpro با دریافت حق عضویت از بازیکنان در اتحادیههای ملی، نماینده آنها در اعطای مجوز به شرکتهایی نظیر EA Sports است. این در حالی است که تعدادی از بازیکنان مطرح نظیر زلاتان ابراهیموویچ با این روند به چالش برخاسته و ادعا کردهاند از عضویت خود در FIFpro بیاطلاع بوده و هرگز رضایتی به این نهاد برای واگذاری حقوق تصویری خود نداده اند. ابهام در این فرآیندها وعدم اطلاع کافی خود بازیکنان از قراردادهای متعددی که از جانب آنها منعقد میشود، منشأ بروز اختلافات جدی است.
جدای از صنعت بازیهای ویدئویی، سایر عرصههای تجاریسازی این حقوق نیز با مشکلات و نارساییهای مشابهی مواجه اند. در عرصه ورزش کریکت، اخیراً اتحادیه بازیکنان (FICA) از شورای بین المللی کریکت (ICC) به دلیل استفاده بدون مجوز از تصاویر و دادههای عملکرد بازیکنان در بازیهای فانتزی و مستندهای پشت صحنه شکایت کرده است. FICA معتقد است برخلاف اجازه محدودی که بازیکنان در جریان رویدادهای خاص به ICC میدهند، این نهاد به نحوی فراگیر از حقوق تجاری آنها بهره برداری میکند.
علاوه بر پیچیدگی نحوه اعطای مجوز استفاده از حقوق تصویری ورزشکاران به اشخاص ثالث، خود بازیکنان نیز در قراردادهای مربوطه تعهدات و الزامات متعددی بر عهده میگیرند که میتواند بر ارزش تجاری این حقوق تأثیر قابل توجهی داشته باشد. از جمله:
1. تعهد به انجام تبلیغات و بازاریابی مؤثر:
بازیکن متعهد میشود که در ازای دریافت مبالغ قرارداد، خدمات تبلیغی و بازاریابی مشخصی را برای طرف تجاری انجام دهد. نظیر شرکت در رویدادهای تبلیغاتی، امضای قرارداد حضور در تیزرهای بازرگانی، انجام مصاحبه در رسانه ها، قرار دادن پستهای تبلیغاتی در صفحات شبکههای اجتماعی و استفاده از محصولات طرف قرارداد در رویدادهای عمومی.
2. تعهد به رفتار حرفهای و اخلاقی:
بازیکن موظف است در دوره قرارداد، رفتاری حرفهای و اخلاقی داشته باشد و از انجام هرگونه عملی که موجب بدنامی یا سرافکندگی عمومی وی و متعاقباً خدشه دار شدن اعتبار طرف تجاری شود، اجتناب نماید. برای پوشش این ریسک، غالباً یک «شرط اخلاقی» (Morality Clause) در قرارداد گنجانده میشود که به طرف تجاری اجازه میدهد در صورت رفتار ناشایست بازیکن، قرارداد را فسخ کند.
3. تعهد بهعدم رقابت:
بازیکن نمیتواند در مدت قرارداد، خدمات تبلیغی مشابهی را برای سایر رقبای تجاری طرف قرارداد انجام دهد یا برندهای رقیب را تأیید و حمایت کند. حتی پس از خاتمه قرارداد نیز، ممکن است برای مدت معینی بازیکن از انجام تبلیغ برای رقبا منع گردد.
در مقابل، خود بازیکن نیز مستحق دریافت تضمینهایی از طرف تجاری خود است. او باید از کیفیت و اعتبار محصولات و خدماتی که چهرهاش بر روی آن نقش میبندد، اطمینان یابد. زیرا هرگونه رسوایی در این زمینه میتواند به اعتبار و حیثیت ورزشی وی لطمه وارد کند. از این رو، گنجاندن تعهدات متقابل طرف تجاری نسبت به رعایت استانداردهای کیفی، شفافیت اطلاعاتی و پایبندی به شئون اخلاقی امری ضروری است.
نکته قابل تأمل اینکه گاهی اوقات، حتی پس از طی تشریفات پیچیده تخصیص حقوق تصویری و درج شروط متعدد قراردادی، معضلاتی نظیر ارزشگذاری منصفانه این حقوق و تقسیم عادلانه درآمدهای حاصله همچنان به قوت خود باقی است. مثلاً یکی دیگر از دلایل شکایت اتحادیه بازیکنان کریکت این بود که درآمدهای هنگفت حاصل از تجاریسازی حقوق تصویری ورزشکاران، به نسبت سهم ناچیزی را عاید خود آنها میکند.
چالشهای پیش رو و آینده حقوق تصویری ورزشکاران
در پایان، لازم است به چالشهای اساسی که حقوق تصویری ورزشکاران در عصر حاضر با آنها دست به گریبان است، اشاره شود.
از یک سو، همان طور که دیدیم، نظام حقوقی حاکم بر این حوزه به ویژه در کشورهایی همچون انگلستان فاقد انسجام و شفافیت لازم است. تکثر قواعد و مقررات پراکنده، خلأهای موجود در به رسمیت شناختن حق تصویر به عنوان یک حق مستقل، دشواری و هزینه بر بودن طرح دعاوی مربوطه و تفسیر مضیق و محدودکننده مراجع قضایی، همگی دست به دست هم داده تا کفه ترازو به نفع بهره برداران تجاری و به ضرر دارندگان اصلی این حقوق یعنی ورزشکاران سنگینی کند.
از سوی دیگر، پیچیدگی روزافزون شیوههای قراردادی و کثرت بیسابقه تعاملات تجاری در این حوزه، خود یکی از بزرگترین معضلات پیش روی ورزشکاران است. آنها ناگزیرند تا برای حفظ حقوقشان در هزارتوی قراردادهای چندجانبه میان خود، باشگاه ها، اتحادیه ها، لیگها و شرکای تجاری غوطهور شوند. همین مسأله موجب میشود تا ورزشکار گاهی حتی از حقوق اولیه خود نظیر اینکه چه کسی مجوز استفاده تجاری از تصویرش را داده است، بیاطلاع بماند.
در کنار اینها، عوامل برون زای همچون رفتارهای ناشایست اخلاقی یا افت شدید عملکرد ورزشی نیز میتواند آثار مخربی بر ارزش تجاری این حقوق داشته باشد که مدیریت آن مستلزم پیش بینی سازوکارهای مقتضی در روابط قراردادی است.
اما شاید یکی از شگرفترین تحولاتی که حقوق تصویری ورزشکاران در آینده نزدیک با آن مواجه خواهد بود، ناشی از تغییر چشمانداز حقوقی در حوزه حمایت از دادههای شخصی باشد. امروزه دادههای مربوط به عملکرد و آمار ورزشکاران به یکی از با ارزشترین دادههای صنعت ورزش تبدیل شده و صنایع مختلفی همچون شرکتهای بازی سازی، پلتفرمهای آماری و سایتهای شرطبندی برای تصاحب و پردازش این دادهها با هم رقابت میکنند.
حال با تصویب و اجرای مقررات سختگیرانه حفاظت از دادههای شخصی نظیر GDPR در اروپا و قوانین مشابه در سایر نقاط جهان، ورزشکاران از ابزارهای حقوقی جدیدی برای کنترل جریان دادههای مربوط به خود و جلوگیری از پردازش غیرقانونی آنها برخوردار شده اند. استناد به «حق حذف شدن از اینترنت» (Right to be Forgotten)، «حق دسترسی به دادههای شخصی» (Right to Access) و «حق اعتراض به پردازش داده ها» (Right to Object) از جمله مهمترین حقوق نوظهوری است که میتواند چهره حقوق تصویری ورزشکاران را دگرگون سازد.
این تحول را میتوان هم فرصت و هم تهدیدی برای صاحبان این حقوق قلمداد کرد. از یک سو، حمایتهای قانونی جدید میتواند ضمن تقویت جایگاه حقوقی ورزشکاران، مشوق آنها برای پیگیری دعاوی مقتضی علیه ناقضان حقوقشان باشد. چنان که در طرح دعوای اخیر ۴۰۰ بازیکن فوتبال انگلیسی موسوم به «پروژه کارت قرمز» علیه شرکتهای بازیسازی و پردازش داده، شاهد نشانههایی از این تحول بودیم. اما از سوی دیگر، تحدید و تضییق حقوق فعالان صنایع پردازش داده ها، میتواند بر حجم و ارزش تجاریسازی دادههای ورزشی در آینده تأثیر منفی داشته باشد.
به هر روی، پیش بینی میشود که موضوع حمایت از دادههای ورزشکاران در سالهای آتی به یکی از مهمترین عرصههای نزاع حقوقی در حوزه حقوق تصویری بدل گردد. دامنه و اهمیت این موضوع آنقدر گسترده است که ضرورت بازنگری در قوانین و مقررات و تدوین رهنمودها و استانداردهای خاص این حوزه بیش از پیش احساس میشود.
نتیجه گیری
حقوق تصویری ورزشکاران یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین مسائل حقوقی عرصه ورزش در دنیای امروز است. پیشرفت فناوریهای ارتباطی و گسترش صنایع سرگرمی دیجیتال، زمینه را برای تجاریسازی هرچه بیشتر این حقوق فراهم آورده است. در این میان، حمایت حقوقی مؤثر و متوازن از منافع تمامی ذی نفعان اعم از خود ورزشکاران، باشگاه ها، مسابقات و صنایع مرتبط و غیرمرتبط، به یکی از دغدغههای اصلی نظامهای حقوقی بدل شده است.
با این حال، علی رغم اهمیت روزافزون موضوع، کماکان با کاستیها و خلأهای جدی در این زمینه مواجهیم. عدم به رسمیت شناختن صریح حق تصویر، تعدد و تشتت ابزارهای حمایتی، تفسیر مضیق مراجع قضایی و ابهام در نحوه تخصیص این حقوق از رهگذر ساختارهای قراردادی چندوجهی، مهمترین مسائلی است که ورزشکاران برای دفاع از حقوق مسلم خود با آن دست به گریبان اند.
در کنار اینها، چالشهای نوظهوری چون حمایت از دادههای شخصی ورزشکاران نیز پیچیدگیهای حقوقی این عرصه را دوچندان کرده است. بنابراین به نظر میرسد اتخاذ رویکردهای نوین قانونگذاری و تدوین مقررات روشن، منسجم و متناسب با نیازهای این حوزه، گریزناپذیر باشد. فراتر از آن، ارتقاء سطح آگاهی حقوقی خود ورزشکاران و مدیران آنها و بهره گیری از مشاورههای تخصصی در این زمینه نیز امری ضروری است.